کتاب تولستوی و مبل بنفش

اثر نینا سنکویچ از انتشارات کتاب کوله پشتی - مترجم: لیلا کرد-بهترین خود زندگی نامه ها

After the death of her sister, Nina Sankovitch found herself caught up in grief, dashing from one activity to the next to keep her mind occupied. But on her forty-sixth birthday she decided to stop running and start reading. Catalyzed by the loss of her sister, a mother of four spends one year savoring a great book every day, from Thomas Pynchon to Nora Ephron and beyond. In the tradition of Gretchen Rubins The Happiness Project and Joan Dideons A Year of Magical Thinking, Nina Sankovitchs soul-baring and literary-minded memoir is a chronicle of loss,hope, and redemption. Nina ultimately turns to reading as therapy and through her journey illuminates the power of books to help us reclaim our lives.


خرید کتاب تولستوی و مبل بنفش
جستجوی کتاب تولستوی و مبل بنفش در گودریدز

معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش از نگاه کاربران
از عنوان، شما فکر می کنید این یک کتاب در مورد کتاب است. از پشت، شما فکر می کنید یک خاطره غم انگیز است. از آنجایی که من یک کتاب در مورد کتاب ها انتظار داشتم و نه یک خاطره غم انگیز (رک و شمول، اگر می خواهید خاطرات خود را بنویسید، پیش بروید. خوب است که به نظر من، اما زندگی شخصی خود را برای هزاران نفر مجبور نکنید و همیشه به نظر می رسید من نسبت به خودمحور)، این کتاب من را به شدت ناامید کرد. این یک خاطره غم انگیز است که به ذکر نام کتاب ها می افتد. برای یک چیز، نویسنده این را به من خندید، گریه، آه، و یا wince. من فکر نمیکنم که بیان من تغییری در این کتاب داشته باشد - مگر اینکه من خمیازه کشیدم. و من خیلی زخمی شدم مرگ خواهرش Sankovitchs به وضوح آسیب دیده بود، و من بسیار متاسفم برای او و خانواده اش. اما یک تجربه وحشتناک، زمانی که شما در حال خواندن است، بسیار ضعیف است a) خواندن درباره افرادی که شما هرگز ملاقات نکرده اید؛ ب) تعجب بر این که ویراستاران کجا روی زمین بودند؛ چرا آنها متوجه این ضرب المثل نبودند؟ این یک کتاب نیست که علاقمند به خواندن است و مطمئنا خریداری نشده است خوشبختانه، من آن را از طریق فروشگاه Goodreads دریافت کردم، و نه باید. اما این یک اتلاف وقت عظیم بود. برای یک چیز، در حدود یک سوم از کتاب از طریق کتاب Sankovitch داستان او را به یاد خاطرات در مورد سختی های پدر و مادر خود را در طول جنگ جهانی دوم. این جالب بود؛ در واقع، بخش مورد علاقه من این کتاب بود. این تنها بخشی از کتاب بود که مرا ندیده بود. اما Sankovitch قادر به اتصال آن با بقیه خاطرات خود نیست؛ بدون اینکه دلیلی برای قرار دادن آن در کتاب خود داشته باشد، در مورد مشکلات خانواده اش شکوفا می شود. او بیشتر درباره خودش و رابطه او با خواهرش، آن ماری صحبت می کند، نه از آنجایی که آن ماری است. او شرح مفصلی از زندگی خانوادگی خود، خصوصیات شخصیت و صفات او را شرح می دهد و توصیف نام صندلیpurple @ که نزدیک به یک صفحه و نیم طول می کشد. او توجه من را نادیده گرفت، و من علاقه مند به آن نبودم. خاطراتی غم انگیز وجود داشت (Megan ORourkes The Long Goodbye مثال بزرگی است) که موفق به ایجاد یک عذاب جهانی می شود. شخصیت ها دوست داشتنی هستند، نویسنده قابل تحسین است، درس یاد گرفته است ظریف و منطقی است. Sankovitch من را با نیروی درس @ خود را به من زد. @ او را با چهره خواننده روبرو می کند، سپس به تقریبا تمام طرح چند کتاب، تقریبا تمام کارها را نادیده می گیرد، اما به طور کامل دیگران را نادیده می گیرد. این کتاب ای نیست که بخواند از نو. خیلی خسته کننده بود، نویسنده خیلی تحریک کننده بود، و نوشتن خیلی متوسط ​​بود. در حقیقت، من کمی ناامید شدم چگونه موفق شدم ...

مشاهده لینک اصلی
هشدار: شما ممکن است وسوسه انجام دهید که من انجام دادم و از وقت خوابیده به خواندن این کتاب لذت بردم. شما می توانید ماشین خود را شسته شده فقط به طوری که شما می توانید در اتاق انتظار 7 دقیقه نشستن و بازگشت به این داستان. شما چند روز می توانید آنرا در همه جا با شما ببرید. اما نه این خیلی زود به پایان خواهد رسید. نینا در دبیرستان آشنایی داشت و 30 سال بعد از طریق رسانه های اجتماعی به یک دوست تبدیل شد. با این حال اعتقاد ندارم که ما به اندازه کافی نزدیک هستیم که رابطه ما بر روی احساسات من در مورد کتاب او تاثیر می گذارد. فقط به این معنی بود که من به اندازه کافی خوش شانس بودم که یک نسخه پیشرفته دریافت کنم. در حقیقت من نینا را دوباره یافتم چون شنیدم که او هر روز یک بار کتاب خواندن را می خواند. به احتمال زیاد همه کسانی که در مورد آنچه که انجام می دادید اولین فکر من بودhow؟ @ به سرعت متوجه شدم که 8 ساعت من در محل کار هستم و در دسترس نیستم و خانواده ام همان 8 ساعت است که او برای خواندن استفاده می کند (به علاوه او همچنین زمان خواندن من بعد از شام و شستن ماشین استفاده می شود). خواندن کار او برای یک سال بود. یک کار عالی پروژه من الهام بخش خواندن من بود. من نمی توانم روزی یک کتاب بخرم، اما می توانم یک هفته یک کتاب بگیرم، و این چیزی است که من انجام دادم. من 52 کتاب را در سال 2009 بخوانم، همه به خاطر نینا. من نه تنها تمام این کتاب ها را می خواندم (سرقت زمان را از ابتدای تماشای تماشاچیان بیرون کشیدم)، اما آنها را با تمرکز بیشتر و توجه بیشتری نسبت به شناسه خوانده ام. و مانند نینا، من را فراتر از انتظارات من پاداش داد. کتاب نینا فقط در مورد آن چیزی است که مایل به خواندن 365 کتاب در یک سال است. و نه صرفا در مورد انگیزه پروژه (مرگ ناگهانی خواهرش). آن را نیز در مورد آنچه که خواندن به معنی کسانی است که ما را دوست دارند. چگونه ما را متحد می کند و به حوادث ظاهرا بی معنی می دهد. چگونه ما را حفظ می کند و می تواند بسیاری از شکاف ها را در زندگی ما پر کند (برای من رشد کرده بود بدون خواهر و برادر و یا پدر، اما ما همه آنها را داشته). آن را نیز در مورد هدایت یک زندگی مورد بررسی، قدردانی همه چیز را برای ما اتفاق می افتد، و پیدا کردن راه های برای از بین بردن سر و صدا و واقعا در مورد چیزی چیزی فکر می کنم، هر چیزی. این است pedantic یا موعظه نیست؛ نینا هرگز پیشنهاد نمی کند که ما باید از کارهایمان خارج شویم و تمام روز را بخوانیم. و نه تنها یک لیست حاوی 365 کتاب (اگر چه لیست آن به عنوان یک ضمیمه است). او کتاب را به زحمت به روایت می کشد که ما را به عقب و جلو در زمان می برد و حتی داستان های شگفت انگیز از هر دو والدین خود را بدون از دست دادن تمرکز را شامل می شود. من متوجه شدم که این هم، آنچه را که همیشه باور داشت، تقویت می کند: مهم تر آن است که کتاب های زیادی بخوانید تا خانه های بی نظیر داشته باشید. خوب انجام نینا!

مشاهده لینک اصلی
وقتی نینا سانکوویچ خواهرش را به سرطان از دست داد، او برای مدت طولانی ترسید. با این حال، هنگامی که او 45 ساله شد، تصمیم گرفت با خواندن غم و اندوه خود را متوقف کند. تولستوی و صندلی بنفش خاطرات یک سال خواندن، در مورد از دست رفتن و دوست داشتن کتاب است. یک روز کتاب خواندن یک کتاب از نینا درباره تواناییهای شفا جادویی کتابها یاد گرفت. من شروع به خواندن این کتاب کردم، به محض پایان دادن به Ex Libris؛ من می خواستم در مورد لذت بردن از مقاله های شخصی در مورد خواندن و فکر کردن این یکی انتخاب خوبی باشد. در حالی که در نوشتن بسیار زیبایی است، به خصوص در لحظات منصفانه در مورد خواهرش و برخورد با مرگ او، چیزی کاملا درست بود. من وقت زیادی را صرف فکر کردن درباره اینکه چرا این کتاب برای من کار نکرده بود صرف کردم من فقط نمیتوانستم انگشتم را روی چیزی که مشکلی ایجاد میکردم قرار دهم. سپس متوجه شدم که این کتاب فقط یک روایت تبدیل تکراری است. منظور من از روایت تبدیل (احتمالا نام بهتر برای این است) چیزی شبیه اعترافات سنت آگوستین است؛ جایی که نویسنده می نویسد در مورد تمام مشکلات خود و چگونه آنها به طرز معجزه آسایی ذخیره شد. این به طور معمول یک سفر مذهبی مانند خوردن، دعا، عشق توسط الیزابت گیلبرت نیست، اما اغلب خاطرات یک فرد مبارک است که راهی برای درمان و زندگی بهتر پیدا کرده است. تولستوی و صندلی بنفش همان فرمول را دوباره و دوباره باز می کنند؛ \"من گرسنگی داشتم و سپس کتاب را پیدا کردم،\" من یک مشکل دیگر داشتم، بنابراین یک کتاب گرفتم \". وظیفه بیش از حد بلندپروازانه خواندن یک کتاب در روز است؛ از ابتدای کتاب دیدم آن را مشکل ساز بود زمانی که او می خواست تنها به خواندن کتاب حدود 200 صفحه. سپس یک لحظه جایی بود که او بخاطر اینکه ریچارد آدامز کتاب مورد علاقه خود را \"Watership Down\" خواند، بخاطر آن بود که تقریبا 500 صفحه بود. کل ایده کیفیت \"مقدار\" به ذهن رسید؛ چه اتفاقی می افتد زمانی که می خواهید وقت خود را با یک کتاب بگذرانید؟ در نظریه ایده خواندن خیلی ممكن است خوب حرف بزند، اما كاربردی بسیار كافی است كه در راه است. نینا سنکوویچ این مشکلات روز به روز را بررسی می کند، اما بیشتر به این ترتیب که شام ​​پخت و پز یا داشتن یک کودک مریض در مسیر پروژه خواندن او قرار دارد. من دوست دارم خواندن درباره کسی که یک پروژه خواندن را انجام می دهد و نتایج را مستند می کند، اما من فکر می کنم این کار انجام نمی شود. اگر می خواهید چیزی مشابه را امتحان کنید سال مطالعه ای خطرناک توسط اندی میلر. این بررسی در ابتدا در وبلاگ من ظاهر شد: http: //www.knowledgelost.org/book-rev ...

مشاهده لینک اصلی
من واقعا در مورد این کتاب هیجان زده بودم و @ save @ آن را برای خواندن در تعطیلات خود دارم. وقتی که متوجه شدم که من آن را دوست نداشتم، بیشتر نا امید شدم. خوب بود این واقعا عالی نیست. مطمئنا میتونید از یک کتاب در مورد خواندن یک کتاب در یک روز قدردانی کنید. این را می توان به عنوان گمراه کننده، یا خسته کننده، و یا بیش از حد از فهرست مستقیم از آنچه نویسنده خواندن دیده می شود. بنابراین به نظر میرسد که نویسنده با مسیری برای جلوگیری از این کارها، به راحتی با اطمینان اطلاعاتی در مورد زندگی اش را با چند نقل قول از کتابهایی که خواند، مرتبط میکند. متأسفانه، این روش برای من کار نمیکند. این واقعا در مورد کتاب ها نبود و در واقع به سختی این کتاب ها را مورد بحث قرار داد. این واقعا در مورد زندگی اش نیست، بلکه مجموعه ای از خاطرات مبهم و یا تفکر در مورد خواهرش بود. بنابراین، این به اندازه کافی شخصی نبود که یک خاطره واقعی باشد و به اندازه کافی بر روی کتاب ها تمرکز نکند که واقعا در مورد سفر به طریق خواندن باشد. همچنین بر روی خواهرش که از لحاظ فاجعه گذراند، بسیار متمرکز شده است. اما اگر میخواهید خاطرات خواهر خود بنویسید، چرا این کار را نکنید؟ این کمک نمی کند که من کاملا با بررسی های خود از کتاب هایی که من نیز خوانده ام مخالفم. به طور خلاصه، هیچ چیزی در مورد این کتاب برای من کار نمی کرد. من تعصب دارم که این اولین کتابی است که من برای لقب من انتخاب کردم و مطمئنا خرید آن نبود.

مشاهده لینک اصلی
ناامید کننده من امید زیادی برای این کتاب داشتم، اما از خستگی و ناراحتی آغاز شد. من آن را دو ستاره (در مقابل) دادم، زیرا آن را به خوبی نوشته شده و نویسنده هوشمند است - هرچند که کاملا از بین رفته است. خانواده اش به طور خاص افسرده و غیر قابل تحمل است. آنها دین را از بین می برند و به طرز تکان دهنده ای نمی توانند با مرگ خود در خانواده وابسته به هم زندگی کنند. آنها در هر تله لیبرال سقوط می کنند - فکر می کنند که دین برای افراد ضعیف و خطرناک است، فکر می کند اخلاق می تواند خودمختار باشد، عدالت اجتماعی خود عادلانه باشد، فکر می کند که عدم قطعیت تنها گناهی غیر قابل توجیه است. آنها در حقیقت در جستجوی @ enlightenment @ ردی از واقعیت را از دست می دهند. بررسی های کتاب ها در ابتدا لذت بخش بود - چه کسی نمی خواست درباره کتاب ها بشنود؟ این بسیار براق بود، اما من قدردانی می کنم زمانی که من در خلق و خوی مناسب است. در نهایت، هرچند، @ truths @ که از کتابها خارج شد، منعکس کننده واقعیت وحشت زده و لایه های بیش از حد لیبرال بود. در طول این کتاب، نگاهی دقیق به افکار توهینآمیز او نسبت به خدا، دین و اخلاق جنسی میگیرید. به طرز شگفت انگیزی انجام شده است، اما در نهایت فقط شیوه های لیبرال را دوباره تغییر داد.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تولستوی و مبل بنفش


 کتاب گول جانیم
 کتاب افراط در اختلاف
 کتاب هزار زندگی بهتر از یک زندگی
 کتاب اذرخشی بود انگار
 کتاب کهنسالی
 کتاب هزار چم