The Glass Castle : a memoir, c2005, Jeannette Walls
عنوان: قصر شیشه ای؛ نویسنده: جنت (جینت) والس (والز)؛ مترجم: مهرداد بازیاری؛ تهران، هرمس، 1393، در 348 ص، شابک: 9789643639006؛ موضوع: سرگذشتنامه فقرا، بی خانمانها، و ... معتادها
خرید کتاب قصر شیشه ای
جستجوی کتاب قصر شیشه ای در گودریدز
معرفی کتاب قصر شیشه ای از نگاه کاربران
چه کسی این نمایش را نشان می دهد بی شرمانه است؟ (من به نسخه آمریکایی فکر می کنم، اما می دانم که یک بریتانیایی نیز وجود دارد که بر اساس آن است.) برای من، این نمایش ممکن است از این خاطرات الهام گرفته شده باشد. فرانک گالاچر و دیوارهای رکس همان مرد هستند! من از تمام وینگت ها از زندگی Jeannette Walls لذت بردم. او یک کار عالی انجام داد و همه آنها را با هم جمع کرد تا یک داستان را حتی بدون یک طرح خاص ایجاد کنند. من مطمئن نیستم که هر یک از داستانها بیش از چند صفحه طول کشید، اما هر یک از آنها به شیوه ای جالب و مهم بود. من به این کتاب گوش دادم و این عالی بود زیرا نویسنده آن را خواند. من فکر می کنم این است که چگونه تمام خاطرات صوتی باید باشد. همچنین، من فکر کردم جالب بود که اگرچه بعضی از داستانهایی که من میخواستم از طریق بلندگو به آن دسترسی پیدا کنم و پدر و مادرش را تکان دادم، به داستان گفتم بدون هیچ گونه انحراف مثبت یا منفی. این همان چیزی بود که گفت: \"داستان من است، شما تصمیم می گیرید که چگونه می خواهید تحت تاثیر آن قرار گیرد. @ من اعتقاد دارم که اکثر مردم از این کتاب لذت خواهند برد. برخی ممکن است ناامید شوند دیگران ممکن است به اشک آور شوند اما، در پایان، من فکر می کنم چیز کمی برای همه اینجا وجود دارد.
مشاهده لینک اصلی
این بررسی نیست در حال حاضر هزاران نفر از آنها وجود دارد. در عوض، من یک سخنرانی را ارائه می دهم. در سال 2008 برای باشگاه کتابخانه محله منقرض شده من این را خوانده ام. من تصمیم گرفتم که قدیمی ترین پسر من که 14 ساله بود، باید آن را برای برنامهMoms Summer Reading @ بخواند و همچنین به عنوان \"مامان نیروی\"، ما را به خواندن برای نیمه یک ساعت، هر روز شکنجه شناخته می شود برنامه توسط برخی از اعضای خانواده. من احساس می کردم برای او مهم است که یاد بگیرند که هر کودک نمی تواند در خانواده ای که هشت سیستم مختلف بازی ویدیویی دارد رشد کند. من می خواستم او را تصور کنم که چطور خواهد بود اگر پدرش یک شب به خانه برسد و گفت: «ما اکنون باید حرکت کنیم. شما می توانید یکی را با شما ببرید. @ خب، او گریه و او whined. سپس او را خفه کرد و شروع به خواندن کرد. او بیش از حد درباره کتاب سخن نگفته بود، هرچند او بخشی را که موش ها از غذای مادران شکر بزرگ می خورد دوست داشت. و سپس در نمایه فیس بوکم دیدم که قلعه شیشه ای را به عنوان کتاب مورد علاقه اش فهرست کرده است. حواسش چی بود؟ و حالا، هفت سال بعد، پسر جوانم با کتابی که برای کلاس انگلیسی خواند، به خانه برگشت. حدس بزن چی هست؟ شما آن را کردم! آه . . بازجویی شیرین. بله، بله
مشاهده لینک اصلی
صادقانه، به سادگی باید بخواند. وای. در ابتدا، از دوست عزیز الیس برای توصیه این کتاب تشکر می کنم. او می داند که من چه می خواهم وای این زن وای این خانواده من فقط خواندن این صفحات را در نهایت به پایان رساندم و لازانیا را برای تغذیه خانواده ام به کار گرفتم، عصاره سفیده سفید و پرت شدن در برگهای خلیجان را شتاب زد. دلم برای من تنگ شده است .. من نیاز به پایان دادن به این داستان دارم. ولی! بیماری روانی در اطراف است. این خانواده یک مثال کامل و همچنین یکی از انعطاف پذیری است. هی، این بچه ها شغل موفق تر از من دارند! من همیشه به بچه هایم می گویم که تمام انواع را برای جهان شدن دور می کند. Jeannette Wells این خاطرات را با اشتیاق و استحکام و وفاداری ساخته است، اما آنچه که بیشتر از همه من را منفجر کرد، هیچ عذاب وجدانی در این مورد وجود نداشت. من می دانم که من در دنیای کوچکم چه می خواهم، هیچ راهی برای این می تواند این باشد، هیچ راهی وجود ندارد! من به این خانم شگفت انگیز علاقه مند هستم، اکنون کتاب های او را پیدا خواهم کرد و من خیلی خوشحال خواهم شد تا ببینید که چگونه سفر می کند. من می توانم یک یا دو چیز یاد بگیرم، و این چیزی است که من همیشه به دنبال آن هستم. و او می تواند نوشتن ** ** افزودنی: این یک کتاب شگفت انگیز بود که دوست گرامی GR من از ایالات توصیه می شود. من به کتابخانه رفتم و کپی من کردم. چند ماه بعد من در این کتاب در قفسه کتاب (قفسه کتاب دو طبقه ایکای Ikea) که آن را از عمه ام در کوئینزلند گرفته بودم، در این کتاب آمده بودم. به نظر می رسد همه خواهر و برادرش آن را خوانده اند، و یادداشت های خود را در سراسر کتاب. این یک کتاب ویژه بود، من نباید آن را با من گرفته بود .. اما من خیلی خوشحالم که من باید آن را بازگشت. به نظر می رسد عمه من دوران کودکی مشابهی داشته است - من می دانستم که مبارزه می کرد، اما تا حدی متوجه نبود. این ارتباط کتاب باعث شد من عمه دونا را بیشتر دوست داشته باشم. ما از لحاظ جغرافیایی نزدیک هستیم، اما ماه گذشته او را دیدم و درباره این کتاب صحبت کردم و از آن سپاسگزارم. وقتی مردم می گویند سخت است، واقعا؟
مشاهده لینک اصلی
چرا اینطور است که من از این کتاب متنفر بودم، وقتی که هر کس دیگری فکر می کرد که خوب بود؟ آن را در سطوح بسیاری آزار می دهد. من به خودم فکر کردم .... @ خوب، من آن را دریافت می کنم ... زندگی می کند، حرکت بر روی @. من فقط گاهی همدردی و همدلی را، به ویژه در کتاب ها، دارم، که این فقط من را ناراحت کرده است. مطمئنا، نوشتن به خوبی انجام شد، پروس موثر، داستان کمی دلربا بود ... من نمی توانستم بفهمم که چرا این کتاب چنین بررسی های بسیار خوبی را انجام داد. در واقع، بررسی ها این است که چرا من آن را خواندید. اگر شخص دیگری فکر می کرد CRAP بود، من آن را بدون پایان به پایان برسانم. دیوارها از کتاب کل در مورد اینکه دوران کودکی دشوار است، ناله می کند و هنوز هم می تواند به مدرسه IVY LEAGUE پذیرفته شود. خوب، دوران کودکی من به همان اندازه بد بود که من درخشان بودم، با این حال من هیچ وقت نتوانستم به لیگ آوی بروم. شاید سردبیر بخش بزرگی از خاطرات خود را حذف کرد که می تواند شکاف میان زندگی در یک شلوار ضد هوا و رفتن به کالج را پر کند، اما این کار فقط برای من انجام نشده است. خوب، بنابراین اکثر مردم به احتمال زیاد من را به عنوان یک ادم سفیه و احمق، اما من واقعا مراقبت نیست. این من را آزار می دهد همه چیز برای من شلوغ است ... با تشکر از زمان شما. :)
مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** مرور کتاب: شیشه شیشه توسط جانت WallsJeanette Walls اثبات شده است در خاطرات شگفت انگیز او که پدر و مادر بد و فقر مطلق لزوما کودکان را به یک آینده ننگ از همان محکوم نیست. در @ Glass Castle @ در سال 2005 توسط Scribner منتشر شد، Walls جزئیات دقیقی از تربیت او را در یک خانواده ناکارآمد اما دوست داشتنی نشان می دهد. @ Glass Castle @ بلافاصله شما را با یک صحنه باز می کند که در آن دیوارها، به عنوان یک بزرگسال در نیویورک، از پنجره ای از تاکسی خود می بینند که مادرش از بین رفته است. مادرش بی خانمان است - یکی از آن خانم های کیسه ای که همه ما می بینیم - اما اکنون شما ناگهان باید تعجب کنید که چه احساسی دارد اگر مادر شما آویزان در حاشیه جامعه ما باشد. از این لحظه تکان دهنده، Walls شما را به اولین حافظه خود منتقل می کند. او سه ساله است و هنگامی که لباس خود را به آتش می کشد در حالی که او در حال گرم شدن در اجاق گاز است، سوختگی وحشتناکی به لگن او می افتد. اقامت طولانی در بیمارستان محلی نزدیک جایی که خانواده اش در حال حاضر در آریزونا زندگی می کند، در حالی که دیوارها بهبود می یابد. کارکنان بیمارستان، کلاهبرداری از والدین واضح است، اما Jeannette ارتباط با او را با والدینش از دست داد. اگر هر گونه اقدام در رابطه با خدمات اجتماعی برنامه ریزی شده، ما هرگز متوجه نمی شویم زیرا پدرش Rex Walls، برنامه ریزی می کند از بیمارستان در علامت تجاریRex Walls خود استفاده کند. این به این معنی است که او دختر کوچکش را می گیرد و از لایحه بیمارستان که از هیچ قصد و یا وسیله ای برای پرداخت استفاده نمی کند، بیرون می رود. جینت با پدر، مادر، خواهر بزرگتر و برادر کوچکترش ازدواج می کند و خانواده به جاده می رسد. این تنها یکی از بسیاری از سفرهایی است که خانواده Walls آن را در تریلرهای رامشیر و در سراسر بیابان نوادا، آریزونا و کالیفرنیا به سر می برد. آنها در حالی که رکس نمیتوانند اجاره و یا خرج کنند، جا به جا می شوند و شهر را ترک می کنند و دوباره آن را انجام می دهند. رکس الهام بخش عنوان این کتاب را با طرح، با عشق به کار بر روی کاغذ، برای قلعه خود را @ قلم @ که او تمایل به ساخت یک روز. او اغلب اطمینان فرزندان خود را با وعده این مسکن خیالی. این یک خانه خورشیدی است، اما برای اولین بار او نیاز به جمع آوری پول برای ساخت آن دارد، که شامل طرح های متعددی برای استخراج طلا است که محکوم به شکست هستند. از آنجایی که شکار طلا هرگز صورتحساب را پرداخت نمی کند، رکس نیز کار را به عنوان یک کارگر برق و یا دستیار پیدا می کند. او هوشمندانه و مکانیکی با استعداد است، اما درآمدش اجتناب ناپذیر است و در سیلابهای نوشیدن فریبنده است که همیشه از خانواده اش ناتوان می شود. در یک روایت غمانگیز که عمیق تر به وجود یک موجودیت تقریبا غیرقابل تصور دست می یابد، ما شاهد این هستیم که ژانت و خواهران و برادران خود را با پدر مخرب الکل خود مقابله می کنند و مادر را مجبور به کار و غذا می کنند. مادر، در واقع، دارای مدرک تحصیلی است، اما او به ندرت می تواند خود را به قابلیت اشتغال تبدیل کند. اگرچه مناطق روستایی مختلفی که در آن زندگی می کنند، همیشه برای یک معلم واجد شرایط مضطرب هستند، مادر نمی تواند از کار کنار بگذارد و تنها گاهی اوقات کارش را با کمک فرزندانش که او را از خواب بیدار می کند، پایین می آورد. پرداخت های نادرست مادر به ندرت به زخم های خراب فرزندانش وارد می شود. رکس به طور پیوسته واجد شرایط چک کردن wifes خود خواهد شد و در مورد رها کردن آن را تعیین می کند. این حالت ناامید کننده برای سال ها ادامه می یابد، چرا که دیوارهای دیواری کودکان به جای تخت خواب در جعبه های مقوایی خواب می بینند، از بین می روند و بین والدین خود مبارزه می کنند و چیزی را که می توانند پیدا کنند بخورند. مادرشان آنها را با نگه داشتن بینی خود چگونگی فرو بردن مواد غذایی خراب را یاد می دهد. اما حتی در میان این وحشت فقر و مشروبات الکلی، Jeannette Walls عشق واقعی خود را در خانواده اش بیان می کند. آنها به یکدیگر وفادار هستند، و رکس، در لحظات آرامش، با فرزندانش عاقل، دلگرم کننده و مهربان است. در خاطرات خود، دیوارهای درخشان تجربه های خود را به طرز شگفت انگیزی می سازد تا ما بتوانیم تحول آگاهی را ببینیم که در حال رشد است. به عنوان یک دختر کوچک، او از پدر و مادرش انتقاد ناپذیر است. او آنها را دوست دارد و متوجه نمی شود که چقدر به شدت محروم زندگی او است. اما همانطور که او و خواهرانش بالغ هستند، قطعا متوجه هستند که کمبودهای والدینشان قابل قبول نیست. سالهای نوجوانی جانیت در غرب ویرجینیا صرف می شود، جایی که پدرش پس از رفتن کامل به آپارتمان در آریزونا، به زادگاهش می رود. زندگی در والدین در غرب ویرجینیا حیرت انگیز است، زیرا آنها در یک خیابان @ 93 Little Hobart Street قرار دارند. @ نشت سقف. لوله کشی کار نمی کند خانواده های Walls سطل زباله و فاضلاب خود را در حفره های کوچک حفاری می کند. آنها تقریبا هیچ غذایی ندارند. جینت از طریق دبیرستان می رود تا ساندویچ های باقی مانده را از زباله بیرون بکشد و رکس نقش شهر مست را پر می کند. همانطور که خواسته مضطرب زندگی آنها را تعریف می کند، مادر جانیث بیشترین چیزهای خشمگین را به وجود می آورد. وقتی Jeannette و برادرش یک حلقه الماس را پیدا می کنند، بلافاصله می خواهند آن را برای غذا بفروشند، اما مادرشان آن را حفظ می کند تا @ عزت نفس او را افزایش دهیم @ و به همین ترتیب آنها گرسنگی می کنند. همانطور که Jeannette Walls داستان داستان خود را درباره ی رشد ننگین خود می گوید، یو ...
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قصر شیشه ای
عنوان: قصر شیشه ای؛ نویسنده: جنت (جینت) والس (والز)؛ مترجم: مهرداد بازیاری؛ تهران، هرمس، 1393، در 348 ص، شابک: 9789643639006؛ موضوع: سرگذشتنامه فقرا، بی خانمانها، و ... معتادها
خرید کتاب قصر شیشه ای
جستجوی کتاب قصر شیشه ای در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
این بررسی نیست در حال حاضر هزاران نفر از آنها وجود دارد. در عوض، من یک سخنرانی را ارائه می دهم. در سال 2008 برای باشگاه کتابخانه محله منقرض شده من این را خوانده ام. من تصمیم گرفتم که قدیمی ترین پسر من که 14 ساله بود، باید آن را برای برنامهMoms Summer Reading @ بخواند و همچنین به عنوان \"مامان نیروی\"، ما را به خواندن برای نیمه یک ساعت، هر روز شکنجه شناخته می شود برنامه توسط برخی از اعضای خانواده. من احساس می کردم برای او مهم است که یاد بگیرند که هر کودک نمی تواند در خانواده ای که هشت سیستم مختلف بازی ویدیویی دارد رشد کند. من می خواستم او را تصور کنم که چطور خواهد بود اگر پدرش یک شب به خانه برسد و گفت: «ما اکنون باید حرکت کنیم. شما می توانید یکی را با شما ببرید. @ خب، او گریه و او whined. سپس او را خفه کرد و شروع به خواندن کرد. او بیش از حد درباره کتاب سخن نگفته بود، هرچند او بخشی را که موش ها از غذای مادران شکر بزرگ می خورد دوست داشت. و سپس در نمایه فیس بوکم دیدم که قلعه شیشه ای را به عنوان کتاب مورد علاقه اش فهرست کرده است. حواسش چی بود؟ و حالا، هفت سال بعد، پسر جوانم با کتابی که برای کلاس انگلیسی خواند، به خانه برگشت. حدس بزن چی هست؟ شما آن را کردم! آه . . بازجویی شیرین. بله، بله
مشاهده لینک اصلی
صادقانه، به سادگی باید بخواند. وای. در ابتدا، از دوست عزیز الیس برای توصیه این کتاب تشکر می کنم. او می داند که من چه می خواهم وای این زن وای این خانواده من فقط خواندن این صفحات را در نهایت به پایان رساندم و لازانیا را برای تغذیه خانواده ام به کار گرفتم، عصاره سفیده سفید و پرت شدن در برگهای خلیجان را شتاب زد. دلم برای من تنگ شده است .. من نیاز به پایان دادن به این داستان دارم. ولی! بیماری روانی در اطراف است. این خانواده یک مثال کامل و همچنین یکی از انعطاف پذیری است. هی، این بچه ها شغل موفق تر از من دارند! من همیشه به بچه هایم می گویم که تمام انواع را برای جهان شدن دور می کند. Jeannette Wells این خاطرات را با اشتیاق و استحکام و وفاداری ساخته است، اما آنچه که بیشتر از همه من را منفجر کرد، هیچ عذاب وجدانی در این مورد وجود نداشت. من می دانم که من در دنیای کوچکم چه می خواهم، هیچ راهی برای این می تواند این باشد، هیچ راهی وجود ندارد! من به این خانم شگفت انگیز علاقه مند هستم، اکنون کتاب های او را پیدا خواهم کرد و من خیلی خوشحال خواهم شد تا ببینید که چگونه سفر می کند. من می توانم یک یا دو چیز یاد بگیرم، و این چیزی است که من همیشه به دنبال آن هستم. و او می تواند نوشتن ** ** افزودنی: این یک کتاب شگفت انگیز بود که دوست گرامی GR من از ایالات توصیه می شود. من به کتابخانه رفتم و کپی من کردم. چند ماه بعد من در این کتاب در قفسه کتاب (قفسه کتاب دو طبقه ایکای Ikea) که آن را از عمه ام در کوئینزلند گرفته بودم، در این کتاب آمده بودم. به نظر می رسد همه خواهر و برادرش آن را خوانده اند، و یادداشت های خود را در سراسر کتاب. این یک کتاب ویژه بود، من نباید آن را با من گرفته بود .. اما من خیلی خوشحالم که من باید آن را بازگشت. به نظر می رسد عمه من دوران کودکی مشابهی داشته است - من می دانستم که مبارزه می کرد، اما تا حدی متوجه نبود. این ارتباط کتاب باعث شد من عمه دونا را بیشتر دوست داشته باشم. ما از لحاظ جغرافیایی نزدیک هستیم، اما ماه گذشته او را دیدم و درباره این کتاب صحبت کردم و از آن سپاسگزارم. وقتی مردم می گویند سخت است، واقعا؟
مشاهده لینک اصلی
چرا اینطور است که من از این کتاب متنفر بودم، وقتی که هر کس دیگری فکر می کرد که خوب بود؟ آن را در سطوح بسیاری آزار می دهد. من به خودم فکر کردم .... @ خوب، من آن را دریافت می کنم ... زندگی می کند، حرکت بر روی @. من فقط گاهی همدردی و همدلی را، به ویژه در کتاب ها، دارم، که این فقط من را ناراحت کرده است. مطمئنا، نوشتن به خوبی انجام شد، پروس موثر، داستان کمی دلربا بود ... من نمی توانستم بفهمم که چرا این کتاب چنین بررسی های بسیار خوبی را انجام داد. در واقع، بررسی ها این است که چرا من آن را خواندید. اگر شخص دیگری فکر می کرد CRAP بود، من آن را بدون پایان به پایان برسانم. دیوارها از کتاب کل در مورد اینکه دوران کودکی دشوار است، ناله می کند و هنوز هم می تواند به مدرسه IVY LEAGUE پذیرفته شود. خوب، دوران کودکی من به همان اندازه بد بود که من درخشان بودم، با این حال من هیچ وقت نتوانستم به لیگ آوی بروم. شاید سردبیر بخش بزرگی از خاطرات خود را حذف کرد که می تواند شکاف میان زندگی در یک شلوار ضد هوا و رفتن به کالج را پر کند، اما این کار فقط برای من انجام نشده است. خوب، بنابراین اکثر مردم به احتمال زیاد من را به عنوان یک ادم سفیه و احمق، اما من واقعا مراقبت نیست. این من را آزار می دهد همه چیز برای من شلوغ است ... با تشکر از زمان شما. :)
مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** مرور کتاب: شیشه شیشه توسط جانت WallsJeanette Walls اثبات شده است در خاطرات شگفت انگیز او که پدر و مادر بد و فقر مطلق لزوما کودکان را به یک آینده ننگ از همان محکوم نیست. در @ Glass Castle @ در سال 2005 توسط Scribner منتشر شد، Walls جزئیات دقیقی از تربیت او را در یک خانواده ناکارآمد اما دوست داشتنی نشان می دهد. @ Glass Castle @ بلافاصله شما را با یک صحنه باز می کند که در آن دیوارها، به عنوان یک بزرگسال در نیویورک، از پنجره ای از تاکسی خود می بینند که مادرش از بین رفته است. مادرش بی خانمان است - یکی از آن خانم های کیسه ای که همه ما می بینیم - اما اکنون شما ناگهان باید تعجب کنید که چه احساسی دارد اگر مادر شما آویزان در حاشیه جامعه ما باشد. از این لحظه تکان دهنده، Walls شما را به اولین حافظه خود منتقل می کند. او سه ساله است و هنگامی که لباس خود را به آتش می کشد در حالی که او در حال گرم شدن در اجاق گاز است، سوختگی وحشتناکی به لگن او می افتد. اقامت طولانی در بیمارستان محلی نزدیک جایی که خانواده اش در حال حاضر در آریزونا زندگی می کند، در حالی که دیوارها بهبود می یابد. کارکنان بیمارستان، کلاهبرداری از والدین واضح است، اما Jeannette ارتباط با او را با والدینش از دست داد. اگر هر گونه اقدام در رابطه با خدمات اجتماعی برنامه ریزی شده، ما هرگز متوجه نمی شویم زیرا پدرش Rex Walls، برنامه ریزی می کند از بیمارستان در علامت تجاریRex Walls خود استفاده کند. این به این معنی است که او دختر کوچکش را می گیرد و از لایحه بیمارستان که از هیچ قصد و یا وسیله ای برای پرداخت استفاده نمی کند، بیرون می رود. جینت با پدر، مادر، خواهر بزرگتر و برادر کوچکترش ازدواج می کند و خانواده به جاده می رسد. این تنها یکی از بسیاری از سفرهایی است که خانواده Walls آن را در تریلرهای رامشیر و در سراسر بیابان نوادا، آریزونا و کالیفرنیا به سر می برد. آنها در حالی که رکس نمیتوانند اجاره و یا خرج کنند، جا به جا می شوند و شهر را ترک می کنند و دوباره آن را انجام می دهند. رکس الهام بخش عنوان این کتاب را با طرح، با عشق به کار بر روی کاغذ، برای قلعه خود را @ قلم @ که او تمایل به ساخت یک روز. او اغلب اطمینان فرزندان خود را با وعده این مسکن خیالی. این یک خانه خورشیدی است، اما برای اولین بار او نیاز به جمع آوری پول برای ساخت آن دارد، که شامل طرح های متعددی برای استخراج طلا است که محکوم به شکست هستند. از آنجایی که شکار طلا هرگز صورتحساب را پرداخت نمی کند، رکس نیز کار را به عنوان یک کارگر برق و یا دستیار پیدا می کند. او هوشمندانه و مکانیکی با استعداد است، اما درآمدش اجتناب ناپذیر است و در سیلابهای نوشیدن فریبنده است که همیشه از خانواده اش ناتوان می شود. در یک روایت غمانگیز که عمیق تر به وجود یک موجودیت تقریبا غیرقابل تصور دست می یابد، ما شاهد این هستیم که ژانت و خواهران و برادران خود را با پدر مخرب الکل خود مقابله می کنند و مادر را مجبور به کار و غذا می کنند. مادر، در واقع، دارای مدرک تحصیلی است، اما او به ندرت می تواند خود را به قابلیت اشتغال تبدیل کند. اگرچه مناطق روستایی مختلفی که در آن زندگی می کنند، همیشه برای یک معلم واجد شرایط مضطرب هستند، مادر نمی تواند از کار کنار بگذارد و تنها گاهی اوقات کارش را با کمک فرزندانش که او را از خواب بیدار می کند، پایین می آورد. پرداخت های نادرست مادر به ندرت به زخم های خراب فرزندانش وارد می شود. رکس به طور پیوسته واجد شرایط چک کردن wifes خود خواهد شد و در مورد رها کردن آن را تعیین می کند. این حالت ناامید کننده برای سال ها ادامه می یابد، چرا که دیوارهای دیواری کودکان به جای تخت خواب در جعبه های مقوایی خواب می بینند، از بین می روند و بین والدین خود مبارزه می کنند و چیزی را که می توانند پیدا کنند بخورند. مادرشان آنها را با نگه داشتن بینی خود چگونگی فرو بردن مواد غذایی خراب را یاد می دهد. اما حتی در میان این وحشت فقر و مشروبات الکلی، Jeannette Walls عشق واقعی خود را در خانواده اش بیان می کند. آنها به یکدیگر وفادار هستند، و رکس، در لحظات آرامش، با فرزندانش عاقل، دلگرم کننده و مهربان است. در خاطرات خود، دیوارهای درخشان تجربه های خود را به طرز شگفت انگیزی می سازد تا ما بتوانیم تحول آگاهی را ببینیم که در حال رشد است. به عنوان یک دختر کوچک، او از پدر و مادرش انتقاد ناپذیر است. او آنها را دوست دارد و متوجه نمی شود که چقدر به شدت محروم زندگی او است. اما همانطور که او و خواهرانش بالغ هستند، قطعا متوجه هستند که کمبودهای والدینشان قابل قبول نیست. سالهای نوجوانی جانیت در غرب ویرجینیا صرف می شود، جایی که پدرش پس از رفتن کامل به آپارتمان در آریزونا، به زادگاهش می رود. زندگی در والدین در غرب ویرجینیا حیرت انگیز است، زیرا آنها در یک خیابان @ 93 Little Hobart Street قرار دارند. @ نشت سقف. لوله کشی کار نمی کند خانواده های Walls سطل زباله و فاضلاب خود را در حفره های کوچک حفاری می کند. آنها تقریبا هیچ غذایی ندارند. جینت از طریق دبیرستان می رود تا ساندویچ های باقی مانده را از زباله بیرون بکشد و رکس نقش شهر مست را پر می کند. همانطور که خواسته مضطرب زندگی آنها را تعریف می کند، مادر جانیث بیشترین چیزهای خشمگین را به وجود می آورد. وقتی Jeannette و برادرش یک حلقه الماس را پیدا می کنند، بلافاصله می خواهند آن را برای غذا بفروشند، اما مادرشان آن را حفظ می کند تا @ عزت نفس او را افزایش دهیم @ و به همین ترتیب آنها گرسنگی می کنند. همانطور که Jeannette Walls داستان داستان خود را درباره ی رشد ننگین خود می گوید، یو ...
مشاهده لینک اصلی