کتاب لبخند بی لهجه

اثر فیروزه جزایری دوما از انتشارات هرمس - مترجم: غلامرضا امامی-بهترین خود زندگی نامه ها

این داستان درست مثل داستان‌های دیگر این نویسنده جذاب و سرگرم‌کننده می‌‌باشد. داستان‌های خانوادگی استثنایی که با شوخ‌طبعی طنزآمیز عاری از هرگونه احساساتی‌گری گفته شده است. این کتاب ما را به درک این‌که آمریکایی بودن یعنی چه نزدیک‌تر می‌کند؛


خرید کتاب لبخند بی لهجه
جستجوی کتاب لبخند بی لهجه در گودریدز

معرفی کتاب لبخند بی لهجه از نگاه کاربران
مزخرف.حقیقتن بد بود...
ترجمه هم واقعن الکن و نارسا.خوشحالم پولشو ندادم...

مشاهده لینک اصلی
هرچه قدر کتاب اول خانم جزایری رو دوست داشتم این کتاب ناامیدم کرد. به نظرم میاد بعد از موفقیت کتاب عطر سنبل عطر کاج این کتاب برای کسب شاید همون محبوبیت و شاید برای فروش کردن نوشته شده ولی خب اصلا قابل مقایسه نیستند. یه ایراد دیگه که میتونم بگم این بود به نظر میاد کتاب جوری نوشته شده که هر دو مخاطب ایرانی و آمریکایی رو جذب کنه و بعضی جاها برام توضیح واضحات بود مثل توضیح برخی غذاها یا رسم و رسومات و ... اینا شاید برای مخاطب آمریکایی دلچسب باشه ولی برای من نه. چیزی که باعث آزار ذهن میشد٬ نامرتب بودن خاطره ها بود. خاطرات بچگی و بلوغ و زندگی فعلی با هم ادغام شده بودند جوری که بعضی جاها هیچ ارتباطی به هم نذاشتند. و در آخر میتونم بگم از خوندنش پشیمونم!

مشاهده لینک اصلی
خنده بدون اعتراض فقط سرگرم کننده و آگاهانه بود به عنوان خنده دار در فارسی. فیروزه دوما در ایران متولد شد و زمانی که او یک کودک جوان بود با والدین و خواهر و برادرش به آمریکا مهاجرت کرد. داستان های زندگی دوما شگفت انگیز هستند زیرا آنها درست و قابل درک هستند، چه در اینجا و چه در خارج از کشور، و اجزای خنده دار هرگز احساس مجبور و یا اغراق آمیز نیستند. او در تلاش است تا در هر تکلیف شوکه شود، بنابراین داستان به طور طبیعی جریان می یابد و بیت های هوشمندانه ای که بسیار سرگرم کننده هستند. این کتاب یک فرهنگ فارسی برای دمسی نیست، اما من از قطعات پیشگام که جنبه های خاصی از میراث ایران را پخش می کردند، لذت بردم. به ویژه در جوامع سیاسی فعلی ما، ضروری است که در مورد فرهنگ های دیگر - دیگران - یاد بگیریم تا شباهت هایمان را تشخیص دهیم، تفاوت های ما را درک کنیم و به فهمیدن آن بپردازیم. در فصل @ 444 Days @ Dumas مکاتبه خود را با کاترین کوب، یکی از آمریکایی هایی که در بحران گروگان گیری ایران برگزار می شود، بازگو می کند. پس از تجربه کوبه، ممکن است انتظار داشته باشید که او از نفرت و شکنجه نفرت داشته باشد یا از آن ها بترسد، اما به جای اینکه او را تحقیر و تحقیر کند، ایمان کوبز او را به معنای واقعی کلمه به زور دشمنان خود را @ و اجازه داد تا از نفرت بیرون بیایند. برای این داستان و دیگران، من این کتاب را دوست دارم Passages های مورد علاقه: @ من از مترجم و سردبیر ایران خواسته ام که چرا او فکر کرد کتاب من با جوانان ایرانی بسیار محبوب شده است. او گفت، داستان های شما خنده دار است، اما همانطور که شما در مورد ملیت ها می نویسید - شما یک بد و یک خوب ندارید. او گفت، ما از آمریکایی ها نفرت نداریم. او به من گفت که او می خواست آمریکایی ها این را بدانند. من به آنها گفتم که گفتم. @ (10) @ وقتی فرشید آماده بود تا مدرسه را شروع کند، پدر و مادر من با معضل بزرگ مواجه شدند. در ایران، مانند بسیاری از کشورهای جهان، اگر باغبان شما باغبان باشد، باغبان نیز خواهد بود. اگر شما یک احمق کامل از یک خانواده ثروتمند هستید، به تمامی انواع فرصت های آموزشی و شغلی دسترسی خواهید داشت. [...] والدینم با پرویز تماس گرفتند. وقتی دبیرستان را تمام کرد، پدرم او را در یک برنامه آموزشی فنی ثبت نام کرد. وقتی پدربزرگش فارغ التحصیل شد، پدرم یک مصاحبه شغلی برای او برگزار کرد. [...] پرویز رشد کرد تا یک باغبان باشد. و من بزرگ شدم باور داشتم که یک نفر می تواند تفاوت ایجاد کند. @ (40-41) @ رضایت دهی از مدی رفته است. با وجود اینکه مشکلات و سختی های خوبی در قبال ایرانیان یا آمریکایی وجود دارد، هر کسی که جایزه ای برای شرکت در آن است، جایگزین می شود. [...] در ایران، ما نجوم ریاضی، کسانی که با دست خطری منظم بودند، جشن گرفتیم، کسانی که سعی داشتند در مدرسه پیشرفت کنند، کسانی که زمان زیادی را صرف تکالیف خود کردند. آنها جوایز دریافت کردند نام آنها در روزنامه بود. ما آنها را تحسین کردیم و آرزو کردیم فرزندانمان مانند آنها باشند. در اینجا، این بچه ها نام و نام خانوادگی نام و نام خانوادگی و نامحدود و dorks. این ممکن است تنها کشور باشد که مردم از بچه های هوشمند سرگرم می شوند. در حال حاضر این احمقانه است. @ (51-52) @ من در نهایت تصمیم گرفتم وقت آزاد خود را برای استفاده خوب و به نیروی کار اضافه کنم. مانند بسیاری از افراد بیکار که مهارت های قابل فروش ندارند، فقط برای هر کار قدیمی کار نمی کنم. من می خواستم یکی با کمی و یا هیچ مسئولیتی، پرداخت بالا و محیط کاری تحریک کننده. هیچ دنده ای در چرخ من نیست من می خواستم یک شغل مناسب و منحصر به فرد از مهارت های من. و مهم نیست که چقدر پولی که کسی در چهره من فرو می ریزد، اصول من را به خطر نمی اندازد. من یک هواپیمای جاسوسی را به تلفن و تابلو اعلانات پیدا کردم. @ (89-90) @ وقتی که ازدواج کردم، رابطه من با مادرم بسیار زیاد شد. برای او، این واقعیت که یک مرد خوب با تحصیلات دانشگاهی و بدون سوابق زندان می خواست با من ازدواج کند، بار عظیمی از زندگی اش برداشت. پس از مشارکت من، مادر من حتی می گفت شوهر آینده من آنچه را که به نظر من آزار دهنده ترین من، تنها به مطمئن شوید که او می داند آنچه که او گرفتن: او تمام وقت را خوانده است. بدون توقف. من هم همین کار را کردم. @ (136) @ عمو من، همراه با بقیه خانوادهام، به آمریكا به دنبال زندگی بهتر آمدند. مانند بسیاری از مهاجران پیش از ما، ما نه تنها آنچه را که می خواستیم را پیدا کردیم، بلکه چیزهایی که ما حتی نمی دانستیم به دنبال آنها بودیم: داوطلبان دختر، آزادی بیان، کالج های اجتماعی مقرون به صرفه، guacamole، کتابخانه های عمومی، حمام های تمیز، پیگیری شادی ، و Loehmanns. [...] و اگر یک چیز وجود داشته باشد، امیدوارم ایرانیان به این نتیجه برسند، نزدیک بودن خانوادۀ گسترده، نه به این دلیل است که همه ما به طور کامل در کنار هم قرار می گیریم، بلکه می توانیم بدانیم که همه ما از حفظ این روابط عاطفی لذت می بریم. -160) @ بعضی چیزها، مانند دهه هشتاد، هرگز نباید به عقب بازگردند. این همه در سال 1979 آغاز شد [...] پدرم، که برای یک شرکت کار خود را تمام زندگی خود کار کرده بود، کار خود را از دست داد. مادر من تصمیم گرفت که او در حال حاضر از Torekey بود، و آمریکایی تصمیم گرفت آن زمان برای ما رفتن به خانه بود. همه ی این ها خیلی سریع اتفاق افتاد. به نظر می رسید مانند روز دوشنبه، همه ما از ما پرسید که اگر فرش های ما واقعا پرواز می کنند. سپس جمعه، همان کسانی که من بازی می کردند، کابوی ها و ایرانی ها را روی ماشین های خود نگه داشتند. من چهارده ساله بودم و تمام این نفرت ناگهانی واقعا فکر کردم. چه شخصیتی ...

مشاهده لینک اصلی
فیروزه می گوید که او مهمان حزب ایده آل خواهد بود. او هدیه ای برای یافتن زمینه مشترک با مردم دارد. مطمئن نیستم که او آن را می کشد. اما او عصبی گرم است که اجتناب از تند و زننده است. خوب، او در خانواده اش و لیندسی لوهان چند ضربه می زند. این یک مجموعه ای از داستان های کوتاه است که در طول زمان و موضوع در سراسر مکان پرش می کند. به طور معمول، من این قالب را دوست ندارم و باعث کم شدن و کم شدن سرعت می شود. به طرز شگفت انگیزی راه خود را به چیزی لذت بخش می نویسد. در اینجا بخش مورد علاقه من است: ... اگر توانمندسازی به همان اندازه که قادر به نشان دادن پوست بود، پاریس هیلتون زن روشنگر ترین در ایالات متحده خواهد بود. داشتن آزادی به طور خودکار به این معنا نیست که همه ما انتخاب های خوب را انجام می دهیم. آزادی طناب است برخی از نردبان را از آن خارج می کنند و از جعبه ای که در آن قرار گرفته اند صعود می کنند. بعضی از شاخه ها و دیگران یک قطعه قطعه قطعه می کنند @ من دوست دارم میزبان یک مهمانی با فیروزه به عنوان یک مهمان.

مشاهده لینک اصلی
من از آخرین داستان این مجموعه جمع آوری می کنم که نقطه این کتاب این است که فرهنگ ها را با هم ترکیب کند، بنابراین من گیج و کمی ناامید شدم که نویسنده در سراسر کتاب کلیشه ای @ Americans @ را انتخاب کرد. به خصوص از آنجاییکه داستانها نشان میدهند که او و خانوادهاش در مقایسه با شما میتوانند به عنوان حومه آمریکایی باشند. در حقیقت، ایده می گوید که بیشتر داستان ها به عنوان قطعه هایی برای قسمت های کم شنوایی آمریكایی سكانس آمریكا (به عنوان مثال داستان كلی كه در مورد یك آرامش رنگ زشت است، سعی در فروش سیب زمینی یك عادته ای در اب ها و غیره) را بهتر می كند. دیگران به نظر می رسید چیزی بیش از معمولmommy وبلاگ @ نوشته ها. من نمیخوابم - با یا بدون لهجه. من این را به کسی توصیه نمیکنم، اما به یاد داشته باشید واقعا لذت بردن از اولین کتاب نویسندگان،Funny در فارسی @، بنابراین من به دنبال آن است که به کسانی که به دنبال خاطرات خوب است.

مشاهده لینک اصلی
خنده دار، اما نه به عنوان خنده دار به عنوانFunny در فارسی @ (FiF). شاید دلیل آن اینست که FiF اولین کتاب من بود و اولین تجربه همیشه بهتر است، زیرا شما نمی دانید چه انتظار می رود. علاوه بر این، FiF به نظر می رسد بیشتر متمرکز - موضوع تجربیات Firoozehs به عنوان یک مهاجر و چالش های او روبرو می شود. این کتاب، خنده بدون یک لهجه، به نظر میرسد اشتباه خاطرات خود در اینجا و آنجا است. با این حال، این باعث می شود نور خوبی بخواند. اولین کتاب خود را از دست ندهید FiF !!!

مشاهده لینک اصلی
من به یاد داشته باشید لذت بردن از اولین رمان او، خنده دار در فارس، پنج سال پیش. در آخرین کتاب فروشی او اتفاق افتاد و آن را برداشت. من باید بگویم ناامید شدم ستاره داستان های او واقعا پدرش است .... و نویسنده در این کتاب به نوعی ناله می کند. به نظر می رسد که این کتاب نیز در دستور کار قرار گرفته است و اکنون می داند که در ایران به طور گسترده ترجمه می شود. من Funny را در فارسی توصیه می کنم، اما نه این.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب لبخند بی لهجه


 کتاب گری لینکر پشت درهای بسته
 کتاب گذری به ابدیت
 کتاب شرفنامه (تاریخ حفیظ الله خانی)
 کتاب The Woman in Me
 کتاب یک دست گلف با پدرم
 کتاب خاطراتی از دنیای پزشکان و پرستاران