Conflict between father and son is one of the oldest themes in literature, and in this open letter to his father—a letter that was never sent—Kafka tries to come to terms with one of the most deeply rooted obsessions of his troubled soul. Written as a long, tense, and dramatic confession in which writer and man are gathered together in front of an ambivalent figure of authority, Letter to My Father is a desperate attempt to retrace the origins of a turbulent and highly conflicted relationship between an unflinching parent and an extremely sensitive child. Kafka’s inspired work is both a merciless indictment of his father and an impassioned appeal to him.
خرید کتاب نامه به پدر
جستجوی کتاب نامه به پدر در گودریدز
معرفی کتاب نامه به پدر از نگاه کاربران
خانواده و مذهب؛ هر دو وابستگیِ اجباریای هستند که طناب اسارتشان برای همیشه به گردن ما باقی خواهد ماند.. حتی پس از مرگ.. اگر رو راست باشیم و از یکی از آنها متنفر باشیم به دیگری نیز همان حسِ مشابه را خواهیم داشت.. چرا که اگر به مذهبی معتقد باشیم که از پدر و مادرمان به ما رسیده، هر دو به یک معنا در دل و جان ما رسوخ خواهند کرد و آزادی، اعتماد به نفس و راه زندگی مان را دستخوش تغییراتِ اساسیای خواهند کرد.
کافکای عزیز ببخش که نامههایی این چنین خصوصی از تو را خواندم.. اما بدان در دنیایِ سیاه و تاریکت تنها نیستی..
مشاهده لینک اصلی
در آن زمان من از هر جهت و در همه جا احتیاج به تشویق داشتم، چون هیکل و جسم تو به تنهایی برای خوار کردن من کافی بود.مثلا یادم هست وقتی که در حمام در یک اتاقک لباسمان را می کندیم چه وضعی داشتیم.من لاغر، ضعیف و باریک اندام ،تو قدی بلند و چهارشانه.من خودم را در همان اتاقک فلاکت بار می دیدم و نه فقط در قبال تو بلکه در قبال تمام دنیا چون معیار همه چیزها برای من تو بودی.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب نامه به پدر
خرید کتاب نامه به پدر
جستجوی کتاب نامه به پدر در گودریدز
کافکای عزیز ببخش که نامههایی این چنین خصوصی از تو را خواندم.. اما بدان در دنیایِ سیاه و تاریکت تنها نیستی..
مشاهده لینک اصلی
در آن زمان من از هر جهت و در همه جا احتیاج به تشویق داشتم، چون هیکل و جسم تو به تنهایی برای خوار کردن من کافی بود.مثلا یادم هست وقتی که در حمام در یک اتاقک لباسمان را می کندیم چه وضعی داشتیم.من لاغر، ضعیف و باریک اندام ،تو قدی بلند و چهارشانه.من خودم را در همان اتاقک فلاکت بار می دیدم و نه فقط در قبال تو بلکه در قبال تمام دنیا چون معیار همه چیزها برای من تو بودی.
مشاهده لینک اصلی